پیچک ( یدالله رویایی )

ساخت وبلاگ

آخرین مطالب

امکانات وب

شب   شب نمی جنبد از جا که مباد آب ها آغوش آشفته کنند با تن برهنه ماه در آبموج ها قصه ناگفته کنند لیک در جلوه خاموشی هاصوت ها زندگی آغاز کنند تا صداهای دگر برخیزند بی صدایی را جادو شکنند باد شوخ از دل صحرا ها مست نرم می اید با ناز و غرور  بر کف دریا اندازد موجبشکند بر تن مه تنگ بلور قلعه ویران تنها و در آن هر چه نجواست در اندیشه خواب  نه طنین بسته در او شیهه اسب نه در او ریخته پرواز رکاب سالها رفته نه پیدا با او نه خروش و نه خطاب و نه نفیر می پزد در شب تاریک به دلجلوه دور سواران اسیر شب نمی جنبد از جا که مگر خواب اختر ها سرریز شود  جیرجیرک ز صدا افتد باز خا پیچک ( یدالله رویایی )...
ما را در سایت پیچک ( یدالله رویایی ) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sroyaei بازدید : 73 تاريخ : شنبه 3 مهر 1395 ساعت: 0:00

  صبح جرس از همهمه افتاد که بازکاروان افتد در راه درنگ  نای آوازگر پیک خروسبه هر آن دور طنین داد چو زنگ شب سپیدی زد و چون مار گریختروز ماری گشت آغوش گشود قطره قطره همه دنیای وجود ریخت در دامن این مار کبود ریخت بر خاک همه اخترکانخاک رخساره دگر بگرفت سایه های دشت از هم واشددشت خمیازه ز پیکر بگرفت  لحظه ای در آن هر چه مشکوک لحظه در آن همه چیز از هم دور لحظه ای در آن هر چیز رفیق لحظه در آن هر چه مبهم و کور آسمان آشتی دشمن و دوستگرگ و میش از یک جوی آب خورند روی باروی ویران افقنیزه زاران طلا تاب خورند طاق تا بربندد در ره نوررنگ ها می جنبند از همه جا شاخه ها ساخت پیچک ( یدالله رویایی )...
ما را در سایت پیچک ( یدالله رویایی ) دنبال می کنید

برچسب : شعر صبح یدالله رویایی, نویسنده : sroyaei بازدید : 74 تاريخ : شنبه 3 مهر 1395 ساعت: 0:00